امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Capital Goods

ˈkæpətəlˈɡʊdz ˈkæpɪtəlɡʊdz
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun collocation
کالاهای سرمایه‌ای

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد capital goods

  1. noun materials used in the production of goods
    Synonyms: assets, available funds, available means, available resources, black-ink items, capital, capitalization, cash flow, financial resources, liquid assets, pluses, producer goods, stock in trade

ارجاع به لغت capital goods

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «capital goods» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/capital goods

لغات نزدیک capital goods

پیشنهاد بهبود معانی