امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Captor

ˈkæptər ˈkæptə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun
اسیرکننده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- He killed his captors and ran away.
- او اسیرکنندگان خود را کشت و فرار کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد captor

  1. noun A person who captures and holds people or animals
    Synonyms: capturer
    Antonyms: liberator

ارجاع به لغت captor

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «captor» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/captor

لغات نزدیک captor

پیشنهاد بهبود معانی