امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Cardiologist

    ˌkɑːrdiˈɑːlədʒɪst ˌkɑːdiˈɒlədʒɪst
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      cardiologists

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable
    پزشکی متخصص قلب، کاردیولوژیست
    لغات و اصطلاحات پزشکی در انگلیسی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام
    - The cardiologist recommended that I undergo a stress test to assess the health of my heart.
    - متخصص قلب تجویز کرد که برای ارزیابی سلامت قلبم تست استرس انجام دهم.
    - The cardiologist performed a cardiac catheterization to determine the extent of the blockage in my arteries.
    - متخصص قلب کاتتریزاسیون قلبی را انجام داد تا میزان انسداد رگ‌های من را مشخص کند.
    - My aunt is a renowned cardiologist who specializes in treating heart diseases.
    - عمه‌ام کاردیولوژیست معروفی است که در درمان بیماری‌های قلبی تخصص دارد.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد cardiologist

    1. noun A specialist in cardiology; a specialist in the structure and function and disorders of the heart
      Synonyms: heart specialist, heart-surgeon

    ارجاع به لغت cardiologist

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «cardiologist» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cardiologist

    لغات نزدیک cardiologist

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند