امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Carload

American: ˈkɑːrloʊd British: ˈkɑːləʊd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun
یک بار کامیون، به اندازه‌ی ظرفیت یک ماشین

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- They delivered a carload of potatoes.
- آن‌ها یک کامیون سیب‌زمینی تحویل دادند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد carload

  1. noun The amount of cargo that can be held by a boat or ship or a freight car
    Synonyms: boatload, shipload

ارجاع به لغت carload

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «carload» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/carload

لغات نزدیک carload

پیشنهاد بهبود معانی