معنی carom به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

American: ˈkærʌm British: ˈkærəm

توضیحات

همچنین می‌توان از carrom به‌ جای carom استفاده کرد.

معنی‌ها و نمونه‌جمله

noun verb - intransitive

(بازی بیلیارد - ضربه‌ای که طی آن گوی سفید cue ball به گوی دیگر یا دیواره‌ی میز خورده و سپس به توپ مورد هدف می‌خورد) کارم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

noun verb - intransitive

گوی سفید را به دیواره و سپس گوی دیگر زدن، گوی سفید را با یک ضربه به دو گوی مورد هدف زدن

noun verb - intransitive

خوردن و ورجهیدن

- The car caromed off several trees and landed in a creek.

- اتومبیل به چند درخت خورد و در نهر افتاد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد carom

verb To strike a surface at such an angle as to be deflected

Synonyms: glance, graze, strike, ricochet, skim, dap, bounce, bump, rebound, skip
noun A shot in billiards in which the cue ball contacts one object ball and then the other

Synonyms: cannon, ricochet

ارجاع به لغت carom

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «carom» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/carom

لغات نزدیک carom

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند