امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Carouse

kəˈraʊz kəˈraʊz
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    caroused
  • شکل سوم:

    caroused
  • سوم‌شخص مفرد:

    carouses
  • وجه وصفی حال:

    carousing
  • شکل جمع:

    carouses

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - intransitive
میگساری، عیاشی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
noun verb - intransitive
میگساری کردن، در مشروب افراط کردن
- Soldiers were carousing in the streets.
- سربازان در خیابان‌ها باده‌نوشی و پایکوبی می‌کردند.
- drowning care in a perpetual carouse
- با میگساری غم خود را فراموش کردن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد carouse

  1. verb make merry, often with liquor
    Synonyms: booze, drink, frolic, go on a spree, have fun, imbibe, paint the town, paint the town red, play, quaff, raise Cain, revel, riot, roister, wassail, whoop it up
    Antonyms: be sad, grieve

ارجاع به لغت carouse

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «carouse» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/carouse

لغات نزدیک carouse

پیشنهاد بهبود معانی