امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Carrion

ˈkæriən ˈkæriən
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun
مردار، لاشه (به‌ویژه لاشه‌ی درحال پوسیدگی که خوراک برخی جانوران مانند کفتار است)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- Vultures feed on carrion.
- کرکس‌ها از مردار تغذیه می‌کنند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد carrion

  1. noun decaying flesh
    Synonyms: remains, corpse, body

ارجاع به لغت carrion

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «carrion» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/carrion

لغات نزدیک carrion

پیشنهاد بهبود معانی