معنی cartel به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

kɑːrˈtel kɑːˈtel

معنی و نمونه‌جمله

noun

اتحادیه صاحبان صنایع مشابه، کارتل

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- International oil companies formed a large cartel and controlled the prices.

- شرکت‌های بین‌المللی نفت کارتل بزرگی را تشکیل دادند و قیمت‌ها را تحت کنترل خود درآوردند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cartel

noun group which shares business interest

Synonyms: bunch, chain, combine, conglomerate, consortium, corporation, crew, crowd, gang, holding company, megacorp, mob, monopoly, multinational, outfit, plunderbund, pool, ring, syndicate, trust

ارجاع به لغت cartel

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «cartel» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cartel

لغات نزدیک cartel

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند