معنی catcall به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˈkætkɑːl ˈkætkɔːl

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adverb

صدای سوت، جیغ، سوت (به‌خصوص در نمایش که نشانه نارضایتی مردم است)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- The opponents threw tomatoes at his car and shouted catcalls.

- مخالفین به ماشین او گوجه‌فرنگی پراندند و او را هو کردند.

- The audience booed and catcalled.

- حضار همهمه کردند و جیغ و سوت کشیدند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد catcall

noun heckle

Synonyms: boo, Bronx cheer, derision, gibe, hiss, hoot, jeer, raspberry, shout, whistle

ارجاع به لغت catcall

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «catcall» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/catcall

لغات نزدیک catcall

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی