امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Cater

ˈkeɪt̬ər ˈkeɪtə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    catered
  • شکل سوم:

    catered
  • سوم شخص مفرد:

    caters
  • وجه وصفی حال:

    catering

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - intransitive verb - transitive C1
غذا و آشپزی غذا تهیه کردن، سوروسات فراهم کردن، آذوقه رساندن، خواربار رساندن
- Who catered your wedding?
- چه کسی سوروسات مراسم عروسی شما را فراهم کرد؟
- There are agencies that specialize in catering for large parties.
- دفترهایی وجود دارد که کارشان تهیه‌ی غذا برای مهمانی‌های بزرگ است.
verb - intransitive
تهیه کردن، فراهم نمودن، برآورده کردن، ارضا کردن
- In our summer school we will cater for all age groups.
- در مدرسه‌ی تابستانی‌مان نیازهای تمامی گروه‌های سنی را برآورده خواهیم کرد.
- This film caters to the public taste for violent scenes.
- این فیلم میل عمومی نسبت به صحنه‌های خشنونت‌بار را ارضا می‌کند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cater

  1. verb provide, help
    Synonyms: baby, coddle, cotton, furnish, gratify, humor, indulge, minister to, outfit, pamper, pander to, procure, provision, purvey, spoil, supply, victual

ارجاع به لغت cater

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cater» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cater

لغات نزدیک cater

پیشنهاد بهبود معانی