امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Caudal

    ˈkɒːdl ˈkɔːdl
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    adjective
    وابسته به دم، دمی، دمسان

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری
    - caudal veins
    - رگ‌های دم
    - caudal fin
    - باله‌ی دمی
    adjective
    روی دم، نزدیک دم
    - the caudal end of the body
    - انتهای تحتانی بدن
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد caudal

    1. adjective Constituting or relating to a tail
      Synonyms: taillike, back, posterior, caudated, rear
      Antonyms: cephalic
    2. adverb Toward the posterior end of the body
      Synonyms: caudally

    ارجاع به لغت caudal

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «caudal» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/caudal

    لغات نزدیک caudal

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند