امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Cease

siːs siːs
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    ceased
  • شکل سوم:

    ceased
  • سوم‌شخص مفرد:

    ceases
  • وجه وصفی حال:

    ceasing

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - intransitive B2
متوقف شدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- Hostilities must cease at once!
- خصومت‌ها باید فوراً پایان یابد!
- The snow ceased and once again the sun is shining.
- برف بند آمد و بار دیگر خورشید می‌درخشد.
- Upon retirement, they automatically cease to be union members.
- هنگام بازنشستگی عضویت آن‌ها در اتحادیه خود به خود قطع می‌شود.
verb - transitive
متوقف کردن، دست کشیدن
noun countable
وقفه، ایست، توقف
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cease

  1. verb stop, conclude
    Synonyms: back off, break off, bring to an end, call it a day, call it quits, close, close out, come to an end, culminate, cut it out, desist, die, discontinue, drop, end, fail, finish, give over, halt, intermit, knock off, leave off, pack in, quit, quit cold turkey, refrain, shut down, stay, surcease, terminate, wind up
    Antonyms: begin, commence, continue, go, initiate, keep on, start

Collocations

  • without cease

    بدون وقفه، بی مکث، پی‌درپی

لغات هم‌خانواده cease

ارجاع به لغت cease

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cease» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cease

لغات نزدیک cease

پیشنهاد بهبود معانی