امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Celebration

ˌseləˈbreɪʃn ˌseləˈbreɪʃn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    celebrations

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B1
جشن، گرامیداشت، بزرگداشت، نکوداشت، مجلس شادی و شادمانی، ضیافت، بزم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- We planned a grand celebration for her birthday.
- ما برای تولد او جشن بزرگی تدارک دیدیم.
- The celebration of Ferdowsi's birthday is an important cultural event in Iran.
- بزرگداشت زادروز فردوسی، رویداد فرهنگی مهمی در ایران است.
- The New Year celebration brought everyone together in joy.
- جشن سال نو همه را با شادی در کنار هم گرد آورده بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد celebration

  1. noun a special social event, such as a party, when you celebrate something
    Synonyms: anniversary, bash, birthday, blast, blowout, carousal, ceremony, conviviality, festival, festivity, fete, frolic, gaiety, gala, glorification, hilarity, honoring, hoopla, hullabaloo, jollification, joviality, jubilation, jubilee, keeping, magnification, memorialization, merriment, merrymaking, observance, party, performance, recognition, remembrance, revelry, saturnalia, solemnization, spree, triumph, wingding

لغات هم‌خانواده celebration

ارجاع به لغت celebration

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «celebration» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/celebration

لغات نزدیک celebration

پیشنهاد بهبود معانی