امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Centrifuge

ˈsentrəfjuːdʒ ˈsentrəfjuːdʒ ˈsentrəfjuːdʒ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    centrifuged
  • شکل سوم:

    centrifuged
  • سوم‌شخص مفرد:

    centrifuges
  • وجه وصفی حال:

    centrifuging
  • شکل جمع:

    centrifuges

معنی

noun verb - transitive
ماشین کره‌گیری، تفکیک کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد centrifuge

  1. verb Rotate at very high speed in order to separate the liquids from the solids
    Synonyms: centrifugate
  2. noun An apparatus that uses centrifugal force to separate particles from a suspension
    Synonyms: extractor, centrifugate, separator

ارجاع به لغت centrifuge

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «centrifuge» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/centrifuge

لغات نزدیک centrifuge

پیشنهاد بهبود معانی