معنی ceramics به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

səˈræmɪks səˈræmɪks

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun plural

سفالگری، کوزه‌گری، سرامیک‌سازی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- Ceramics is a form of art.

- سفالگری نوعی هنر است.

- I learned ceramics when I was a teenager.

- وقتی نوجوان بودم، سفالگری را یاد گرفتم.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ceramics

noun pottery

Synonyms: china, pots, slipware, terracotta, wares

ارجاع به لغت ceramics

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «ceramics» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ceramics

لغات نزدیک ceramics

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی