معنی certitude به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˈsɜːrtɪtuːd ˈsɜːtɪtjuːd

معنی و نمونه‌جمله

noun

اطمینان، یقین، دقت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- Except for death, there is no certitude.

- جز مرگ هیچ قطعیتی وجود ندارد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد certitude

noun Total certainty or greater certainty than circumstances warrant

Synonyms: cocksureness, overconfidence
noun The fact or condition of being without doubt

Synonyms: assurance, assuredness, certainty, confidence, conviction, positiveness, sureness, surety

ارجاع به لغت certitude

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «certitude» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/certitude

لغات نزدیک certitude

- certify
- certiorari
- certitude
- cerulean
- cerumen

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return