معنی chancel به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˈtʃænsl ˈtʃɑːnsl

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

صدر کلیسا، بخش جلوی کلیسا، جای مخصوص کشیش

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- The choir stood in the chancel, ready to sing their hymns.

- گروه کر در صدر کلیسا ایستاده بودند و آماده‌ی خواندن سرودهایشان بودند.

- The pastor delivered a powerful sermon from the chancel.

- کشیش موعظه‌ای مقتدر در صدر کلیسا بیان کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد chancel

noun Area around the altar of a church for the clergy and choir; often enclosed by a lattice or railing

Synonyms: sanctuary, bema

ارجاع به لغت chancel

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «chancel» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/chancel

لغات نزدیک chancel

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی