امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Charade

ʃəˈreɪd ʃəˈrɑːd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
(عمل) عوام‌فریبی، نمایشی، ساختگی، ظاهرسازی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- Their friendly smiles were just a charade to hide their true feelings.
- لبخندهای دوستانه‌ی آن‌ها فقط یک عوام‌فریبی برای پنهان کردن احساسات واقعی‌شان بود.
- The meeting turned into a charade, masking the real issues at hand.
- این جلسه به عملی نمایشی تبدیل شد و مسائل واقعی را پنهان کرد.
noun plural uncountable
(charades) (بازی) پانتومیم
- His dramatic gestures made the charades easy to guess.
- حرکات نمایشی او باعث می‌شد که حدس زدن پانتومیم آسان باشد.
- She was great at acting, making the charades even more entertaining.
- او در بازیگری فوق‌العاده بود و باعث می‌شد که پانتومیم سرگرم‌کننده‌تر شود.
noun uncountable
(عمل) پوچ، الکی، توخالی
- Her cheerful demeanor was just a charade to hide her sadness.
- رفتار شاد او تنها برای پنهان کردن غم و اندوهش پوچ بود.
- The politician’s promises felt like a charade.
- وعده‌های این سیاست‌مدار توخالی به نظر می‌رسید.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد charade

  1. noun pretense
    Synonyms: deception, disguise, fake, farce, make-believe, mimicry, pageant, pantomime, parody, pretension, pretentiousness, put-on, travesty, trick

ارجاع به لغت charade

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «charade» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/charade

لغات نزدیک charade

پیشنهاد بهبود معانی