امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Chartered

ˈtʃɑːrtərd ˈtʃɑːtəd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم‌شخص مفرد:

    charters
  • وجه وصفی حال:

    chartering

معنی

adjective
دارای پروانه‌ی رسمی، واجد صلاحیت و دارای امتیازنامه‌ی رسمی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد chartered

  1. verb Hold under a lease or rental agreement; of goods and services
    Synonyms: rented, leased, engaged, hired, taken, sanctioned, permitted, licensed, contracted, granted, empowered, deeded, constituted, commissioned
    Antonyms: cancelled
  2. verb To license
    Synonyms: established, sanctioned, authorized
  3. adjective Hired for the exclusive temporary use of a group of travelers
    Synonyms: hired, leased
    Antonyms: unchartered

ارجاع به لغت chartered

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «chartered» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/chartered

لغات نزدیک chartered

پیشنهاد بهبود معانی