امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Chattel

ˈtʃætl ˈtʃætl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله

noun
دارایی منقول (مانند مبل و اتومبیل و دام و جواهرات) (نام کامل: chattel personal)، عقار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- land and chattel
- ضیاع و عقار
noun
(درمورد ملک) مالکیت غیرمطلق، بیع شرع، مالکیت مشروط (نام کامل: chattel real)
noun
(قدیمی) برده، غلام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد chattel

  1. noun Personal as opposed to real property; any tangible movable property (furniture or domestic animals or a car etc)
    Synonyms: belongings, property, goods, capital, personal chattel, effects, gear, assets, acquest, slave, wares, movable
  2. noun One's portable property
    Synonyms: belonging, effect, good, lares and penates, personal effects, personal property, possession, property, thing, stuff

ارجاع به لغت chattel

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «chattel» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/chattel

لغات نزدیک chattel

پیشنهاد بهبود معانی