امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Chauffeur

    ˈʃoʊfər / / ʃoʊˈfɜːr ˈʃəʊfə / / ʃəʊˈfɜː
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • گذشته‌ی ساده:

      chauffeured

    • شکل سوم:

      chauffeured

    • سوم‌شخص مفرد:

      chauffeurs

    • وجه وصفی حال:

      chauffeuring

    • شکل جمع:

      chauffeurs

    معنی

    noun adverb
    راننده ماشین، شوفر، رانندگی کردن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد chauffeur

    1. noun driver
      Synonyms: licensed operator, cabdriver

    ارجاع به لغت chauffeur

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «chauffeur» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/chauffeur

    لغات نزدیک chauffeur

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return