امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Cheekiness

ˈtʃiːkinəs ˈtʃiːkinəs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
گستاخی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cheekiness

  1. noun The state or quality of being impudent or arrogantly self-confident
    Synonyms: gall, impertinence, crust, impudence, insolence, assumption, audaciousness, audacity, boldness, brashness, brazenness, cheek, chutzpah, discourtesy, disrespect, effrontery, face, familiarity, forwardness, impudency, incivility, nerve, nerviness, overconfidence, pertness, presumptuousness, pushiness, rudeness, sassiness, sauciness, brass, sauce, uppishness, uppityness, freshness

ارجاع به لغت cheekiness

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cheekiness» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cheekiness

لغات نزدیک cheekiness

پیشنهاد بهبود معانی