شکل جمع:
chickensتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
جا زدن، جرئت نکردن
(در اصل: این پرسش که آیا مرغ اول به وجود آمده یا تخممرغ؟) اشکال در شناخت علت و معلول
chickens have come home to roost
عواقب عمل بد دامنگیر انسان میشود، هر که نان از عمل خویش خورد
count one's chickens before they are hatched
جوجهها را قبل از پاییز شمردن
جوجه را قبل از پاییز شمردن
(عامیانه) متقابلاً تهدید و مبارزهجویی کردن (برای از میدان در کردن حریف)
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «chicken» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/chicken