امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Chief Executive Officer

    ˈtʃiːfɪgˈzekjətɪvˈɑːfəsər tʃiːfɪɡˈzekjʊtɪvˈɒfɪsə
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      chief executive officers

    توضیحات

    مخفف این لغت CEO است.

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable
    مدیر ارشد اجرایی، مدیرعامل

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام
    - The chief executive officer is the highest-ranking executive in the company.
    - مدیر ارشد اجرایی بالاترین مقام اجرایی در شرکت است.
    - The chief executive officer is accountable for the overall performance of the organization.
    - مدیرعامل در قبال عملکرد کلی سازمان پاسخگو است.
    پیشنهاد بهبود معانی

    ارجاع به لغت chief executive officer

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «chief executive officer» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/chief-executive-officer

    لغات نزدیک chief executive officer

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    خاد خارج ازوصف خانه جنبا خانه شطرنج خاورسوی خاکروبه گردآوری کردن خاکسترگر خاکشیر مرتع ختام ختم گزاردن خدمت دوسره خراب نکردنی خرابی تدریجی خراشاندن با آلت زبر خراشاندن پوست خراشنده کردن خراشگذاری خراشیدگی بر پوست درخت خرامشگاه خرخنده کردن خرده زارع خز سمور آبی خزانگر خزدست خزه مردابی خسباندن خسپاندن تخم خسپانگر خشک افتادن خشک انداختن خصوصی کردن خط ترازنما درنمودار خط دو راهی خطاگونه خطگذار