معنی chile به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˈtʃɪli ˈtʃɪli

توضیحات

پایتخت:‌ سانتیاگو

ملیت: شیلیایی

مخفف: CL

معنی‌ها

noun

کشور شیلی

لیست تمامی کشورهای جهان همراه ملیت و پایتخت به انگلیسی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

noun

دارفلفل، برباس، گردفلفل، خوراک لوبیای پرادویه

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد chile

noun Very hot and finely tapering pepper of special pungency

Synonyms: chili, chili-pepper, chilli, chilly
noun A republic in southern South America on the western slopes of the Andes on the south Pacific coast

Synonyms: Republic of Chile

ارجاع به لغت chile

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «chile» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/chile

لغات نزدیک chile

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

خط شیار خفت عقل خلع کسوت کردن خلوت شکنی خم کردنی خموشگری کردن خمیده شدن خوابکی بودن خواهکاره خود بزرگ شمار خود را خفیف کردن خود پدافند خودآئینی خودآموز خوداتکا خودانگیزانه خودایمن خودپوش خودپیشاوری خوراک پیک نیک خورشید ماهی خورگرفت کردن خوش آمدگری خوش بنیه گی خوشبینی گرایی خوشکامساز خون روش داشتن خونخوار شدن خونرنگزا خیره چشمی خیززدن خیزش موشک