امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Chimera

    kaɪˈmɪrə kaɪˈmɪərə / / kə-
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      chimeras

    معنی

    noun
    ( chimaera =)(افسانه) جانوری که سر شیر و بدن ببر و دم مار داشته است، (مجازاً) خیال واهی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد chimera

    1. noun dream, fantasy
      Synonyms: bogy, bubble, delusion, fabrication, fancy, fata morgana, figment, fool’s paradise, hallucination, ignis fatuus, illusion, mirage, monster, monstrosity, pipe dream, rainbow, snare, specter, virtual reality
      Antonyms: reality, truth

    ارجاع به لغت chimera

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «chimera» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/chimera

    لغات نزدیک chimera

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    خاد خارج ازوصف خانه جنبا خانه شطرنج خاورسوی خاکروبه گردآوری کردن خاکسترگر خاکشیر مرتع ختام ختم گزاردن خدمت دوسره خراب نکردنی خرابی تدریجی خراشاندن با آلت زبر خراشاندن پوست خراشنده کردن خراشگذاری خراشیدگی بر پوست درخت خرامشگاه خرخنده کردن خرده زارع خز سمور آبی خزانگر خزدست خزه مردابی خسباندن خسپاندن تخم خسپانگر خشک افتادن خشک انداختن خصوصی کردن خط ترازنما درنمودار خط دو راهی خطاگونه خطگذار