امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Chimp

tʃɪmp tʃɪmp
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    chimps

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable informal
جانورشناسی شامپانزه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- A group of tourists gathered around to observe the chimp.
- گروهی از گردشگران جمع شدند تا شامپانزه را ببینند.
- The chimp's eyes sparkled.
- چشمان شامپانزه برق زد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد chimp

  1. noun Intelligent somewhat arboreal ape of equatorial African forests
    Synonyms: chimpanzee, pan-troglodytes

ارجاع به لغت chimp

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «chimp» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/chimp

لغات نزدیک chimp

پیشنهاد بهبود معانی