امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Chipboard

ˈtʃɪpbɔːrd ˈtʃɪpbɔːd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable
تخته‌ای که از به‌هم چسباندن تراشه‌ی چوب درست شده باشد، تخته‌ی فشاری، (عمران و معماری) تخته نئوپان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- Wood is expensive, so my solution was cheap chipboard.
- چوب گران است، بنابراین راه حل من تخته نئوپان ارزان بود.
- A chipboard table.
- یک میز نئوپان.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد chipboard

  1. noun A cheap hard material made from wood chips that are pressed together and bound with synthetic resin
    Synonyms: hardboard

ارجاع به لغت chipboard

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «chipboard» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/chipboard

لغات نزدیک chipboard

پیشنهاد بهبود معانی