امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Chipset

ˈtʃɪpˌsɛt ˈtʃɪpset
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
کامپیوتر مجموعه‌چیپ، مجموعه‌تراشه، چیپست (مجموعه‌ای از اجزای الکترونیکی در یک مدار مجتمع که وظیفه‌ی مدیریت جریان داده‌ها بین پردازنده و حافظه و قسمت‌های جانبی را بر عهده دارد)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- The new smartphone boasts a powerful chipset that enhances its performance and speed.
- گوشی هوشمند جدید از مجموعه‌چیپ قدرتمندی بهره می‌برد که عملکرد و سرعت آن را افزایش می‌دهد.
- The new laptop model is powered by a cutting-edge chipset that enables faster data processing.
- این مدل جدید لپ‌تاپ بر پایه‌ی چیپست پیشرفته‌ای است که پردازش سریع‌تر داده‌ها را ممکن می‌کند.
- The chipset in the smartwatch helps track the user's activity and heart rate.
- مجموعه‌تراشه‌ی موجود در ساعت هوشمند به ترک کردن فعالیت و ضربان قلب کاربر کمک می‌کند.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت chipset

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «chipset» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/chipset

لغات نزدیک chipset

پیشنهاد بهبود معانی