امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Chirpy

ˈtʃɜːrpi ˈtʃɜːpi
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    chirpier
  • صفت عالی:

    chirpiest

معنی و نمونه‌جمله

adjective
(عامیانه) شاد، سرحال، سرزنده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- He is in a chirpy mood today.
- امروز کیف او کوک است. (سرحال است)
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد chirpy

  1. adjective Characterized by liveliness and lightheartedness
    Synonyms: buoyant, perky

ارجاع به لغت chirpy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «chirpy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/chirpy

لغات نزدیک chirpy

پیشنهاد بهبود معانی