امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Chock

tʃɑːk tʃɒk
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    chocked
  • شکل سوم:

    chocked
  • سوم‌شخص مفرد:

    chocks
  • وجه وصفی حال:

    chocking
  • شکل جمع:

    chocks

معنی و نمونه‌جمله

noun verb - transitive adverb
گوه (goveh)، تکه چوبی که چرخ یا چلیکی را از غلتیدن باز می‌دارد، از حرکت بازداشتن، (با چوب) محکم کردن،محکم، سفت، کیپ

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- chock up against the wall
- کاملاً نزدیک به دیوار، چسبیده به دیوار
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد chock

  1. noun A block of wood used to prevent the sliding or rolling of a heavy object
    Synonyms: wedge
  2. adverb As completely as possible
    Synonyms: chock-a-block

ارجاع به لغت chock

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «chock» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/chock

لغات نزدیک chock

پیشنهاد بهبود معانی