امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Cigarette

    ˈsɪɡəˌret / / ˌsɪɡəˈret ˌsɪɡəˈret
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      cigarettes

    توضیحات

    همچنین cigaret نیز نوشته می‌شود ولی حالت نوشتار cigarette رایج است.

    در حالت عامیانه (informal) به‌صورت cig و ciggie نوشته می‌شود.

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable A2
    سیگارت، سیگار

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
    - Cigarette smoking is a major cause of heart disease.
    - سیگار کشیدن یکی از علل اصلی بیماری قلبی است.
    - I hate ciggie.
    - از سیگار متنفرم.
    - No cigarettes!
    - سیگار نکشید!
    - a packet of cigarettes
    - یک پاکت سیگارت
    - She lit a cigarette.
    - سیگاری روشن کرد.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد cigarette

    1. noun Finely ground tobacco wrapped in paper; for smoking
      Synonyms: butt, smoke, coffin-nail, biri, cigaret, cubeb, gasper, puff, reefer

    Collocations

    ارجاع به لغت cigarette

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «cigarette» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cigarette

    لغات نزدیک cigarette

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند