امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Circinate

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
قوسی، پرگاری، تاشده، چین‌دار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد circinate

  1. Shaped like a ring
    Synonyms: annular, annulate, annulated, ringed, cingular, ring-shaped, doughnut-shaped

ارجاع به لغت circinate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «circinate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/circinate

لغات نزدیک circinate

پیشنهاد بهبود معانی