معنی circumcenter به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun

هندسه مرکز دایره‌ی محیطی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- The circumcenter is the point where the perpendicular bisectors of a triangle intersect.

- مرکز دایره‌ی محیطی نقطه‌ای است که در آن نیمسازهای عمود بر یک مثلث یکدیگر را قطع می‌کنند.

- The mathematician calculated the coordinates of the circumcenter of the triangle.

- ریاضی‌دان مختصات مرکز دایره‌ی محیطی مثلث را محاسبه کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت circumcenter

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «circumcenter» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/circumcenter

لغات نزدیک circumcenter

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی