امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Cite

saɪt saɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    cited
  • شکل سوم:

    cited
  • سوم‌شخص مفرد:

    cites
  • وجه وصفی حال:

    citing

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive B2
ذکر کردن، اتخاذ سند کردن، گفتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- the passages cited by him ...
- قطعاتی که او نقل قول کرده بود ...
- To prove his point, he cited several scientific articles.
- او برای اثبات نکته‌ی خود به چندین مقاله‌ی علمی استناد کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cite

  1. verb note, quote
    Synonyms: adduce, advance, allege, allude to, appeal to, enumerate, evidence, excerpt, exemplify, extract, get down to brass tacks, give as example, illustrate with, indicate, instance, lay, mention, name, number, offer, point out, present, recite, recount, reference, refer to, rehearse, remember, reminisce, repeat, specify, spell out, tell
  2. verb subpoena
    Synonyms: arraign, call, command, name, order, summon

لغات هم‌خانواده cite

ارجاع به لغت cite

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cite» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cite

لغات نزدیک cite

پیشنهاد بهبود معانی