امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    City Council

    ˈsɪt̬i ˈkoʊnsəl ˌsɪti ˈkaʊnsl
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable
    شورای شهر

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
    - The city council voted unanimously to approve the new budget for the upcoming fiscal year.
    - شورای شهر به اتفاق آرا لایحه‌ی بودجه‌ی جدید سال مالی آتی را تصویب کرد.
    - The city council meeting was attended by a large crowd of concerned citizens.
    - جلسه‌ی شورای شهر با حضور جمع زیادی از شهروندان دغدغه‌مند برگزار شد.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد city council

    1. noun city government
      Synonyms: board of aldermen, board of selectmen, city board, common council, selectboard

    ارجاع به لغت city council

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «city council» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/city-council

    لغات نزدیک city council

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی