امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Civic

    ˈsɪvɪk ˈsɪvɪk
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adjective C1
    شهری، کشوری، اجتماعی، مدنی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری
    - civic responsibility
    - حس مسئولیت نسبت به شهر (خود)
    - one of our oldest civic leaders
    - یکی از پیرترین شهرسالاران (ریش‌سفیدان شهر) ما
    - the Chicago Civic Center
    - مرکز تفریحی و هنری شهر شیکاگو
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد civic

    1. adjective community
      Synonyms: borough, civil, communal, local, metropolitan, municipal, national, public, urban

    ارجاع به لغت civic

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «civic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/civic

    لغات نزدیک civic

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی