امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Clansman

ˈklænzmən ˈklænzmən
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
عضو خانواده، عضو قبیله یا طایفه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد clansman

  1. noun A member of a clan
    Synonyms: clanswoman, clan member

ارجاع به لغت clansman

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «clansman» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/clansman

لغات نزدیک clansman

پیشنهاد بهبود معانی