امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Cliché

kliːˈʃeɪ ˈkliːʃeɪ
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

این لغت به شکل cliche نیز نوشته می‌شود ولی شکل نوشتاری cliché رایج است.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable C2
کلیشه، هر چیز تکراری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- The movie was full of clichés, with predictable plot twists and tired dialogue.
- فیلم پر از کلیشه بود، با پیچش‌های داستانی قابل پیش‌بینی و دیالوگ‌های تکراری.
- His speech was filled with cliches, offering no new or insightful ideas.
- سخنرانی او مملو از مطالب تکراری بود و هیچ ایده‌ی جدید یا روشنگری‌ای ارائه نمی‌کرد.
- 'Experience is the best teacher' is an old cliché, but I agree with it.
- «تجربه بهترین معلم است» کلیشه‌ای قدیمی است اما من با آن موافق هستم.
adjective
کلیشه‌ای، تکراری
- The fashion industry is often criticized for perpetuating cliché beauty standards.
- صنعت مد اغلب به دلیل جاودانه کردن استانداردهای زیبایی کلیشه‌ای مورد انتقاد قرار می‌گیرد.
- The painting was beautiful, but the subject matter was cliché.
- نقاشی زیبا بود اما موضوع آن تکراری بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cliché

  1. noun overused, hackneyed phrase
    Synonyms:
    saying adage motto slogan proverb stereotype platitude commonplace chestnut banality truism buzzword bromide corn old story triteness triviality boiler plate rubber stamp familiar tune stale saying threadbare phrase trite remark prosaism counterword shibboleth potboiler vapid expression hackneyed phrase
    Antonyms:
    nuance coinage

ارجاع به لغت cliché

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cliché» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cliche

لغات نزدیک cliché

پیشنهاد بهبود معانی