امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Climactic

klaɪˈmæktɪk klaɪˈmæktɪk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adjective
اوجی، به اوج رسیده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- The end of the Civil War was a climactic moment in U.S. history.
- پایان جنگ‌های داخلی نقطه‌ی عطفی در تاریخ ایالات متحده بود .
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد climactic

  1. adjective decisive
    Synonyms: acute, climactical, critical, crucial, desperate, dire, paramount, peak
    Antonyms: anticlimacteric, anticlimactic, bathetic, indecisive, trivial, undecided

ارجاع به لغت climactic

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «climactic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/climactic

لغات نزدیک climactic

پیشنهاد بهبود معانی