معنی climatic به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

klaɪˈmætɪk klaɪˈmætɪk

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

آب‌و‌هوا اقلیمی، مربوط به آب‌وهوا، آب‌وهوایی

لیست لغات مرتبط با آب‌و‌هوا به انگلیسی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- The climatic conditions in the desert are extremely hot and dry.

- شرایط اقلیمی در کویر به‌شدت گرم و خشک است.

- The climatic change caused the vegetation to wither and the rivers to dry up.

- تغییرات آب‌وهوایی باعث خشک شدن پوشش گیاهی و خشک شدن رودخانه‌ها شد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد climatic

adjective Of or relating to a climate

Synonyms: climatical

ارجاع به لغت climatic

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «climatic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/climatic

لغات نزدیک climatic

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند