امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Clip

klɪp klɪp
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    clipped
  • شکل سوم:

    clipped
  • سوم‌شخص مفرد:

    clips
  • وجه وصفی حال:

    clipping
  • شکل جمع:

    clips

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive verb - intransitive adverb B2
کوتاه کردن، گیره کاغذ

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
noun verb - transitive verb - intransitive adverb
برش، موزنی، پشم چینی، شانه فشنگ، گیره کاغذ، گیره یا پنس، چیدن، بغل گرفتن، محکم گرفتن
- He clipped the end of his moustache.
- او سر سبیل خود را چید.
- She had them clip her hair by an inch.
- داد موهایش را یک اینچ کوتاه کنند.
- He clipped the pictures out of the magazine.
- او عکس‌ها را از مجله برید.
- Javad came to clip the hedges.
- جواد آمد که چپرها را قیچی کند (بزند).
- They came toward us at an incredible clip.
- آنان با چابکی باورنکردنی به‌سوی ما آمدند.
- They clipped the movie's love scenes.
- صحنه‌های عشقی فیلم را بریدند.
- You'll get a clip on the head if you don't shut up!
- اگر خفه نشی تو سری می‌خوری!
- He clipped the tree with his car bumper.
- با سپر ماشین زد به درخت.
- He clipped a few seconds off the world record.
- او رکورد جهانی را با تفاوت چند ثانیه شکست.
- Clip the printed sheets together!
- ورق‌های چاپ‌شده را به‌هم گیره کن!
- a paper clip
- گیره‌ی کاغذی
- hair clips
- سنجاق مو
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد clip

  1. verb cut short
    Synonyms: bob, crop, curtail, cut, cut back, decrease, dock, lower, mow, pare, prune, reduce, shave, shear, shorten, skive, slash, snip, trim, truncate
    Antonyms: lengthen
  2. verb punch
    Synonyms: blow, box, clout, cuff, knock, punch, smack, sock, thump, wallop, whack

Idioms

ارجاع به لغت clip

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «clip» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/clip

پیشنهاد بهبود معانی