امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Clothes

kloʊðz / / kloʊz kləʊðz / / kləʊz
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    clad
  • شکل سوم:

    clad
  • وجه وصفی حال:

    clothing

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun plural A1
پوشاک جامه، لباس، ملبوس، رخت، البسه، پوشاک، پوشش

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- She donated her old clothes to charity.
- او لباس‌های قدیمی‌اش را به خیریه اهدا کرد.
- to take off (one's) clothes
- لباس کندن، جامه در آوردن
- to put on clothes
- لباس پوشیدن (تن کردن)
noun plural
وسایل تختخواب (ملافه، پتو و ...)، رختخواب
- His clothes were all over the floor, making a mess.
- رختخوابش روی زمین و به‌هم‌ریخته بود.
- The clothes smelled fresh after being washed.
- روتختی بعداز شستن بوی تمیزی می‌داد.
noun plural
پوشاک رخت چرک، لباس کثیف
- It's important to wash your clothes in cold water to prevent shrinking.
- شستن رخت چرک‌ها با آب سرد برای جلوگیری از آب رفتن بسیار مهم است.
- The pile of clothes on the floor needs to be washed.
- انبوه لباس‌های کثیف روی زمین باید شسته شود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد clothes

  1. noun personal attire
    Synonyms: accouterment, apparel, array, caparison, civvies, costume, covering, drag, drapery, dress, duds, ensemble, equipment, finery, frippery, frock, full feather, garb, garments, gear, get-up, habiliment, habit, hand-me-downs, livery, mufti, outfit, overclothes, panoply, rags, raiment, regalia, rigging, sack, sportswear, Sunday best, tailleur, tatters, things, threads, toggery, togs, tout ensemble, trappings, trousseau, underclothes, vestment, vesture, vines, wardrobe, wear, weeds, zoot suit

Collocations

  • clothes basket

    سبدی که لباس‌های کثیف را پیش از شستن در آن جمع می‌کنند.

  • clothes-hanger

    چوب‌لباسی، رخت‌آویز

Idioms

  • clothes make the man

    طرز لباس پوشیدن سرشت هر شخص را نشان می‌دهد

لغات هم‌خانواده clothes

ارجاع به لغت clothes

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «clothes» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/clothes

لغات نزدیک clothes

پیشنهاد بهبود معانی