امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Cloud Computing

    ˈklaʊd kəmpjuːtɪŋ ˈklaʊd kəmpjuːtɪŋ
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun uncountable
    رایانش ابری، عمل ذخیره سازی داده‌های رایانه‌ای که از طریق اینترنت قابل دسترسی هستند

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    - Its interests also span cloud computing, smartphones, tablet computers, self-driving vehicles and life sciences.
    - علایق آن همچنین شامل رایانش ابری، تلفن های هوشمند، رایانه‌های لوحی، وسایل نقلیه خودران و علوم زیستی است.
    - The two are also fierce rivals in streaming video, voice assistants and cloud computing.
    - این دو همچنین در زمینه پخش ویدئو، دستیارهای صوتی و رایانش ابری رقبای سرسختی هستند.
    پیشنهاد بهبود معانی

    ارجاع به لغت cloud computing

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «cloud computing» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cloud-computing

    لغات نزدیک cloud computing

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    خاد خارج ازوصف خانه جنبا خانه شطرنج خاورسوی خاکروبه گردآوری کردن خاکسترگر خاکشیر مرتع ختام ختم گزاردن خدمت دوسره خراب نکردنی خرابی تدریجی خراشاندن با آلت زبر خراشاندن پوست خراشنده کردن خراشگذاری خراشیدگی بر پوست درخت خرامشگاه خرخنده کردن خرده زارع خز سمور آبی خزانگر خزدست خزه مردابی خسباندن خسپاندن تخم خسپانگر خشک افتادن خشک انداختن خصوصی کردن خط ترازنما درنمودار خط دو راهی خطاگونه خطگذار