امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Cloven

ˈkloʊvn ˈkləʊvn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective adverb
شکافته، شکاف‌دار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cloven

  1. verb Separate or cut with a tool, such as a sharp instrument
    Synonyms: split, divided, separated, severed, slit, sliced, riven, cut, joined, whacked, torn, shorn, ripped, remained, hewn, pierced, parted, carven, linked, dissevered, hacked, clung, chopped, broken, adhered
    Antonyms: joined, united, melded
  2. verb Come or be in close contact with; stick or hold together and resist separation
    Synonyms: stuck, clung, cohered, adhered, bonded
  3. verb To split with a sharp instrument.
    Synonyms: torn
  4. adjective (used of hooves) split, divided
    Synonyms: bisulcate

ارجاع به لغت cloven

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cloven» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cloven

لغات نزدیک cloven

پیشنهاد بهبود معانی