امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Clumsily

ˈklʌmzli ˈklʌmzli
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more clumsily
  • صفت عالی:

    most clumsily

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adverb
ناشیانه، خام‌دستانه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- He clumsily attempted to play the guitar.
- او به‌طرز ناشیانه‌ای سعی کرد گیتار بزند.
- The inexperienced swimmer moved clumsily in the water.
- شناگر کم‌تجربه ناشیانه در آب حرکت کرد.
adverb
به‌طور نسنجیده
- They clumsily said the wrong thing.
- به‌طور نسنجیده حرف نادرستی را زدند.
- He clumsily attempted to flirt with the woman at the bar.
- به‌طور نسنجیده سعی کرد با زنی که در بار بود لاس بزند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد clumsily

  1. adverb crudely
    Synonyms: gawkily, stumblingly, bunglingly, awkwardly

ارجاع به لغت clumsily

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «clumsily» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/clumsily

لغات نزدیک clumsily

پیشنهاد بهبود معانی