امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Clunk

klʌŋk klʌŋk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

noun verb - intransitive verb - transitive
صدای عمیق و تو خالی، دنگ

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
noun verb - intransitive verb - transitive
این صدا را ایجاد کردن، دنگ کردن
noun verb - transitive verb - intransitive
(عامیانه) کودن، کم‌هوش، دیر‌آموز
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد clunk

  1. noun A stroke or blow, especially one that produces a sound
    Synonyms: thump, thud, beat, pound, thumping, clump
  2. verb To make a dull sound by or as if by striking a surface with a heavy object
    Synonyms: clump, clomp, clop, thud, plunk

ارجاع به لغت clunk

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «clunk» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/clunk

لغات نزدیک clunk

پیشنهاد بهبود معانی