گذشتهی ساده:
coiledشکل سوم:
coiledسومشخص مفرد:
coilsوجه وصفی حال:
coilingشکل جمع:
coilsتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
1- (به طور مارپیچ یا حلزونی) بالا رفتن 2- حلقه کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «coil» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/coil