امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Colander

ˈkʌləndər / / ˈkɑː- ˈkʌləndə / / ˈkɒ-
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    colanders

توضیحات

همچنین می‌توان از cullender به‌ جای colander استفاده کرد.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
آبکش، صافی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- The chef grabbed a colander to drain the vegetables.
- سرآشپز آبکشی برداشت تا سبزیجات را آبکش کند.
- She rinsed the pasta in a colander before serving dinner.
- قبل‌از سرو شام، پاستا را در آبکش آبکشی کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد colander

  1. noun Bowl-shaped strainer; used to wash or drain foods
    Synonyms: bowl-shaped, sieve, cullender, sifter, strainer, lixiviator, utensil, porosity, porousness, sorter

ارجاع به لغت colander

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «colander» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/colander

لغات نزدیک colander

پیشنهاد بهبود معانی