امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Collocation

ˌkɑːləˈkeɪʃn ˌkɒləˈkeɪʃn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B2
زبان‌شناسی کلمه‌ی ترکیبی، کلمه‌ی همنشین، کلمه‌ی هم‌آیند

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- The writer used a variety of collocations to add depth and richness to her prose.
- نویسنده برای افزودن عمق و غنا به نثرش از چندین کلمه‌ی همنشین استفاده کرد.
- The Fast Dictionary collocations database is constantly updated to include new word combinations and phrases.
- پایگاه داده‌ی کلمات همنشین فست‌دیکشنری برای مندرج کردن ترکیبات کلمات و عبارات جدید دائما به‌روز می‌شود.
- "Keep in touch" and "have a holiday" are common English collocations.
- «keep in touch» و «have a holiday» کلمات همنشین انگلیسی رایجی هستند.
noun uncountable
همنشینی، هم‌آیی، همجواری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد collocation

  1. noun The act of positioning close together (or side by side)
    Synonyms: juxtaposition, apposition

ارجاع به لغت collocation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «collocation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/collocation

لغات نزدیک collocation

پیشنهاد بهبود معانی